کارل مارکس و قشربندی اجتماعی

ساخت وبلاگ
بی حجابی متجاهرانه به نوعی از بی حجابی اطلاق می گردد که متفاوت با کم حجابی یا شل حجابی و انواع مختلفی است که فرد ناخودآگاه برایش اتفاق می افتد در زمان های کوتاه.بی حجابی متجاهرانه توسط افراد (خانم یا آقا) کاملا بصورتی عمدی و در زمان طولانی انجام می گیرد. با توجه به آگاهی کامل فرد مشخص است که نیت وی پیدا کردن افراد همسو و اشاعه بی حجابی در جامعه است و عادی انگاری آن در جامعه برای خود و دیگران.از نظر نگارنده متن بی حجابی متجاهرانه باید بشدت مورد توجه قرار گیرد و تفاوت آن با کم حجابی و شل حجابی متمایز باشد چونکه در بی حجابی علاوه بر کمیت و کیفیت حجاب مثلا در فرودگاه، خیابان، پارک و...در آن ثانیه، آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد افتادن روسری بصورت اتفاقی یا وزیدن باد نیست بلکه عمدی بودن یا نبودن آنست.گاهی وقت ها فرد بخاطر عدم تمرکز، عدم توجه ممکن است کم حجاب یا حتی شل حجاب بنظر آید اما قصدی نداشته اما در بی حجابی متجاهرانه فرد نیت قبلی و قبلی دارد که در انظار عمومی با کمترین حجاب ممکن ظاهر شود و بی حجابی را ترویج دهد و در مقابل نصایح و اندرز مقابله می کند. + نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۱۲ ساعت 23:42 توسط عبدالله رضایی  |  کارل مارکس و قشربندی اجتماعی...
ما را در سایت کارل مارکس و قشربندی اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abdullahrezai بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 16:50

به قلم: مهران صولتیزمانی محمد امین قانعی راد، رئیس فقید انجمن جامعه شناسی ایران گفته بود؛ نخبه کسی است که در ایران بماند و آن را بسازد. این در حالی است که ایران در پنجاه سال اخیر پنج موج مهاجرت را تجربه کرده؛ اوایل دهه پنجاه، ماه های قبل از انقلاب، اوایل دهه شصت، بعد از انتخابات ۸۸، و از سال ۹۷ تا کنون. در این میان با وجود ابعاد نگران کننده موج آخر مسئولان همچنان از رویکرد تکذیب و تهدید بهره می گیرند (فشار به رصدخانه مهاجرت نمونه آشکار آن است).اگر امواج پیشین مهاجرت صرفا سیاسی و معطوف به قشر خاصی از ناراضیان بود، به نظر می رسد موج اخیر شمولیتی تمام عیار یافته و همزمان پزشکان، استادان دانشگاه، کارآفرینان اقتصادی، دانش آموزان و حتی برخی از مردم عادی را در بر گرفته است. برخی برآوردها نشان می دهد که فقط در سال گذشته ۳۰۰۰ پزشک و ۹۰۰ استاد دانشگاه کشور را ترک کرده اند و آمار مهاجرت روزانه مهندسین به ۲۰ نفر رسیده است. با این اوصاف اکنون شایسته است که بپرسیم چرا با بحران مهاجرت مواجه شده ایم؟✅ ناامیدی از آینده: نظر سنجی ایسپا در آخرین دوره فعالیت خود نشان داد که بیش از ۶۰ درصد ایرانیان امیدی به بهبود اوضاع کشور در آینده نزدیک ندارند. جدا از آن تداوم نرخ بالای تورم، نوسانات بورس و رکود فراگیر کسب و کارها نیز چشم انداز امیدوار کننده ای فراروی شهروندان ترسیم نمی کند. دولت رئیسی هم که گمان می رفت به دنبال یکدست کردن پرهزینه حکومت بتواند گام های بلندی در جهت بهبود اوضاع اسف بار کنونی بردارد بیش از اندازه بی برنامه و ناکارآمد ظاهر شده است. روشن است که در فقدان هرگونه امکانی برای تغییرات معنادار در آیین حکمرانی مهاجرت ها ابعادی چنین بی سابقه می یابند.✅ پایمال شدن کرامت انسانی: به موازات کارل مارکس و قشربندی اجتماعی...
ما را در سایت کارل مارکس و قشربندی اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abdullahrezai بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 5 شهريور 1402 ساعت: 12:12

سیمین کاظمی/ گفتگو با شرق کارل مارکس و قشربندی اجتماعی...
ما را در سایت کارل مارکس و قشربندی اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abdullahrezai بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 5 شهريور 1402 ساعت: 12:12

به قلم: مهران صولتیآن چه از نظرات جامعه شناسان و روان شناسان مرتبط با مقوله تعلیم و تربیت بر می آید حاکی از آن است که در کشورهای توسعه یافته و پیشتاز در مقوله آموزش و پرورش از جمله فنلاند و ژاپن، اولویت نظام آموزش رسمی عبارت از آموختن مهارت های زندگی از قبیل اعتماد به نفس، تعامل سازنده با دوستان، تمایل به مشارکت در فعالیت های گروهی، مستقل بودن، قدرت مخالفت یا " نه " گفتن، قدرت حل مساله، تفکر منطقی، هنر گفت و گو، کنترل خشم، عزت نفس می باشد.به عبارت دیگر نظام آموزشی در کشورهای مذکور می کوشد تا با بهره گیری مناسب از سن پایین نوآموزان، گام های بلندی را در جهت پرورش شخصیت، جامعه پذیری و تربیت شهروندانی مشارکت جو، قانون محور و اخلاق مدار بردارد. اما در ایران اوضاع دیگرگونه است. دوران طلایی آموزش ابتدایی بیشتر صرف آموختن محفوظاتی می شود که از قابلیت عملیاتی شدن در زندگی آینده دانش آموزان برخوردار نیست.فقدان زیر ساخت های مناسب جهت آموزش مهارت های زندگی، کلاس ها را به فضایی تکراری و کسل کننده با مطالب تکراری تبدیل کرده و حاکمیت گفتمان کنترل سخت افزاری، هر گونه تفاوت معنادار میان دانش آموزان با قالب استاندارد در ساختار بسیار متمرکز آموزش و پرورش را، به نوعی همسانی و همشکلی ملال آور میان نوآموزان مبدل می کند. همچنین این تمرکز گرایی جایی برای مشارکت واقعی و معنادار دانش آموزان و جامعه در چگونگی مدیریت مدارس باقی نگذاشته است.از معلمان و دانش آموزان گرفته تا والدین و صاحب نظران، هیچ یک سهمی در تغییر این نظم متصلب آموزشی ندارند؛ از کلاس هایی که از دانش آموزان خسته و بی انگیزه انباشته می شوند، تا معلمانی که فقط قرار است بخشی از نیروی انتظامی باشند و تا والدینی که فقط به اندازه پرداخت شهریه کارل مارکس و قشربندی اجتماعی...
ما را در سایت کارل مارکس و قشربندی اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abdullahrezai بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 5 شهريور 1402 ساعت: 12:12